English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3876 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
make a run for it <idiom> U برای نجات جان فرار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lifebuoys U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
escaped U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaping U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
desert U کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserts U کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserting U کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
escape hatch U دهلیز فرار دهلیز نجات
lams U فرار کردن گریختن فرار
lamming U فرار کردن گریختن فرار
lam U فرار کردن گریختن فرار
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
jettisoned U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettison U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
vent U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
particularism U اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
vented U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
shunpike U جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
Emergeny exit . U پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
capacitor U وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
absconds U فرار کردن
absconding U فرار کردن
fleeing U فرار کردن
absconded U فرار کردن
scarper U فرار کردن
scarpering U فرار کردن
abscond U فرار کردن
get away <idiom> U فرار کردن
escaping U فرار کردن
scarpered U فرار کردن
to run away U فرار کردن
to run off U فرار کردن
to run away U فرار کردن
scarpers U فرار کردن
to elope U فرار کردن
escape U فرار کردن
scape U فرار کردن
skedaddle U فرار کردن
escaped U فرار کردن
loup U فرار کردن
flees U فرار کردن
flee U فرار کردن
escapes U فرار کردن
save U نجات دادن پس انداز کردن
saves U نجات دادن پس انداز کردن
saved U نجات دادن پس انداز کردن
elopes U گریختن فرار کردن
elopes U فرار کردن با معشوق
elope U فرار کردن با معشوق
bleeds U فرار کردن یک سیال
eloped U گریختن فرار کردن
eloped U فرار کردن با معشوق
eloping U فرار کردن با معشوق
skulked U از زیرمسئولیت فرار کردن
skulking U از زیرمسئولیت فرار کردن
fly U گریختن از فرار کردن از
give someone the slip <idiom> U از کسی فرار کردن
To beak jail . U از زندان فرار کردن
bleed U فرار کردن یک سیال
skulk U از زیرمسئولیت فرار کردن
elope U گریختن فرار کردن
eloping U گریختن فرار کردن
skulks U از زیرمسئولیت فرار کردن
skirl U بسرعت باد فرار کردن
to overrun one's creditors U از دست بستانکاران فرار کردن
To block the escape routes. U راههای فرار را مسدود کردن
reclaims U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaim U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
to escape with nothing more than/just a fright U از دست چیزی فقط با وحشت فرار کردن
evades U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evading U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
salvation U نجات
rescue U نجات
safety U نجات
life vest U کت نجات
escape line U خط نجات
rescued U نجات
rescuing U نجات
rescues U نجات
life jacket U کت نجات
liberation U نجات
livery U نجات
liveries U نجات
life jacket U جلیقه نجات
life belt U کمربند نجات
life boat U کرجی نجات
survived U نجات دادن
saviours U نجات دهنده
life buoy U حلقه نجات
lifebelts U کمربند نجات
survive U نجات دادن
lifebelt U کمربند نجات
survives U نجات دادن
save U نجات دروازه
life buoy U بویه نجات
saviour U نجات دهنده
surviving U نجات دادن
life vest جلیقه نجات
lifeboats U قایق نجات
safety belt U کمربند نجات
life raft U قایق نجات
life line U بند نجات
life line U طناب نجات
fire escape U نردبان نجات
fire escapes U نردبان نجات
lifesaving U نجات غریق
liferaft U شناوه نجات
stole U جلیقه نجات
safety belts U کمربند نجات
lifeguard submarine U زیردریایی نجات
lifeboat U قایق نجات
life net U تور نجات
parachut U چتر نجات
plane guard U ناوگارد نجات
salvageable U قابل نجات
deliver U نجات دادن
redeliver U از نو نجات دادن
safety boat U قایق نجات
deep submergence U زیردریایی نجات
savior U نجات دهنده
resuscitation U نجات غریق
parachuting U چتر نجات
recover U نجات دادن
life float U قایق نجات
plane guard U ناو نجات
crash boat U قایق نجات
survivors U نجات یافتگان
refugee relief U نجات پناهندگان
lifeguards U نجات غریق
breeches buoy U بویه نجات
rescue basket U زنبیل نجات
parachute U چتر نجات
rescue operation U عملیات نجات
lifeguard U نجات غریق
salvable U نجات یافتنی
delivers U نجات دادن
salvation U سبب نجات
recovering U نجات دادن
parachutes U چتر نجات
recovers U نجات دادن
survival pack U بسته نجات
saves U نجات دروازه
parachuted U چتر نجات
survival suit U لباس نجات
saved U نجات دروازه
life boad U قایق نجات
subtile U فرار
volatile U فرار
escapes U فرار
evasive U فرار
mercurial U فرار
leg bail U فرار
bridge escape U فرار از پل
drives U فرار گل زن
transgressor U فرار و
escaped U فرار
defection U فرار
drive U فرار گل زن
scape U فرار
escapement U فرار
escaping U فرار
loup U فرار
to take flight U فرار
breakaway U فرار
escape U فرار
lifeguards U گارد نجات دریایی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com